کترینگ فراز قشم

سرویس کترینگ هواپیمایی فراز قشم

کترینگ فراز قشم

سرویس کترینگ هواپیمایی فراز قشم

ماجرای سفر من و خدا با دوچرخه!

زندگى کردن مثل دوچرخه سوارى است. آدم نمى افتد، مگر این که دست از رکاب زدن بردارد.

اوایل، خداوند را فقط یک ناظر مى دیدم، چیزى شبیه قاضى دادگاه که همه عیب و ایرادهایم را ثبت می‌کند، تا بعداً تک تک آنها را به‌رخم بکشد. به این ترتیب خداوند مى خواست به من بفهماند که من لایق بهشت رفتن هستم یا سزاوار جهنم. او همیشه حضور داشت، ولى نه مثل یک خدا که مثل مأموران دولتى

ادامه مطلب ...

بامبو و سرخس


روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم. شغلم ‏را، دوستانم را، زندگی ام را!

به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا ‏صحبت کنم. به خدا گفتم: آیا می‏ توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟

او گفت : آیا درخت سرخس و بامبو را می بینی؟

  ادامه مطلب ...